می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را...
می جویمت...چنانکه لب تشنه آب را...
بی تابم آنچنان که درختان برای باد!
یا کودکان خفته به گهواره خواب را...
پ.ن: مدت هاست که دیرترین وقتی که رفتم تو تخت، دوازده اینا بوده.
رحمت خدا بر من.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲ ساعت توسط شبگرد
|