مرهم زخم های کهنه ام کنج لبان توست...
بوسه نمی خواهم نه...
چیزی بگو.
پ.ن: این روزها کسی باید باشد که این را بگوید به من... مرا به حرف بکشاند. با فریب هم که شده...
فقط این توده ی عظیم را از حلقوم من بکشد بیرون که راه نفس باز شود.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱ ساعت توسط شبگرد
|